طبق مصوبه بانک مرکزی، اوراق گواهی ۳۰ درصدی سال گذشته امسال با نرخ ۲۵ درصد منتشر میشود که این مورد مقداری بر کاهش نرخ بهره تاثیر میگذارد اما حقیقت اینکه اگر از این اوراق کمی آن طرفتر برویم میبینیم که نرخهای سود بانکها برای سپردهگذاران خود نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه افزایشی نیز بوده است. ضمن اینکه اوراق بانکی تنها یکی از ابزارهای تعیین نرخ بهره است و برای کاهش یا ثبات نرخ بهره باید اقدامات بیشتری از این دست انجام شود.
در هر صورت بازار سرمایه ایران از عوامل مختلفی تاثیر میپذیرد که نرخ بهره یکی از این موارد است و روند فعلی بازار و شرایط موجود این را نشان میدهد که این روزهای پایانی بهمن ماه از «اثر ژانویه» تاثیر پذیرد که این موضوع بیانگر فشار فروش بر بازار است. ضمن اینکه این اتفاق همیشه تحت تاثیر عوامل مختلفی است و علت ثابتی ندارد، یک روز میتواند ریسک سیتماتیک منشعب از فشار تحریمها و روزی دیگر نیز خانه ملت و شایعات استیضاح وزرا، این فشار فروش را بر بازار تحمیل میکنند اما این روند در روزهای آینده تغییر کرده و بازار در پایان سال و روزهای ابتدایی سال آینده روند مثبتی را در پیش خواهد گرفت.
این نکته را هم نباید فراموش کرد که ریسکهای سیستماتیک منشعب از سمت آمریکا متعلق به چند وقت اخیر نیست و همیشه مسائلی از این دست وجود داشته که باعث گرانی طلا و ارز شده است. ضمن اینکه همین گرانی عامل بالا رفتن ارزش اسمی بازار میشود و تاثیر منفی زیادی نیز ندارد. البته که این ریسکهای تورمی سابق بر این عامل بهترین سالهای بازار یعنی ۹۸ و ۹۹ شده بود.
یکی دیگر از مسائلی که امروز بازار ما با آن درگیر است تامین مالی از طریق انتشار بوده که با مشکلاتی مواجه شده است و بهنظر میرسد که سیاستگذار چنین فکر میکند که اگر مجوز کمتری برای انتشار اوراق صادر کند میتواند جلوی افزایش نرخ بهره را بگیرد. این نکته نیز قابل توجه است که ریسکهای موجب شده نرخ ارز در سقف تاریخی خوداز منظر نسبت نقدینگی به دلار قرار بگیرد. ضمن اینکه تا به این لحظه کمتر مواردی را شاهد بودیم که نقدینگی دلار به کمتر از ۱۰۰ میلیارد برسد و شرایط اینگونه نشان میدهد که حجم دلار در «کمینه» خود قرار دارد و نسبت نقدینگی ریالی به دلار در «بیشینه» خود. البته مادامی که ریسکها به حیات خود ادامه میدهند این نسبت نیز پابرجا خواهد بود و رسیدن به سقف یا کف هر دو مورد بیانگر پایان این نسبت نیست.
نکته پایانی که گفتن آن را الزام شرایط فعلی بازار میدانم اینکه ریاست سازمان بورس ارزش واقعی بازار سرمایه را ۴۰۰ میلیارد دلار بیان کردند که بهنظر میرسد این عدد برمبنای GDP محاسبه شده که خود تولید ناخالص داخلی به روشهای گوناگونی محاسبه میشود؛ گویا روش مورد استفاده حجت الله صیدی در این مورد PPP (برابری قدرت خرید) بوده است اما حقیقت اینکه اگر بخواهیم با دلار ۹۰ هزارتومانی حساب بکنیم شرایط بسیار متفاوتی رقم میخورد که مستلزم شاخص ۱۲ میلیونی است که بهنظر نمیآید ریاست سازمان چنین منظوری داشته باشد و نباید برداشت اشتباهی از این گفته انجام شود.
-
امیرمهدی صبایی - مدیرعامل سبدگردان بیدار
-
شماره ۵۸۰ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما