چرا اقتصاد مقاومتی یک ضرورت است؟
زیرا رفاه، معیشت مردم، توسعه اقتصادی کشور و توانایی در مقابل قدرتهای بدخواه، همچنین آینده 80 میلیون انسان در دست دولت است که باید با برنامههای درست مشکلات شان حل و عدالت برقرار باشد تا امروزشان بهتر از دیروز باشد. زیرا وقتی فقر در جامعه ای باشد کفر به همراه دارد. حل این مشکلات با اقتصاد مقاومتی امکانپذیر است.
اصل سند اقتصاد مقاومتی چیست؟
مسئله اقتصاد مقاومتی حاصل 40 سال تجربه عملیاتی ما در اقتصاد است. یعنی با سیاستها، رویکردها و مدیریتهای مختلف از اقتصاد جنگی گرفته تا اقتصاد دولتی، مدیریت شده، مبتنی بر رفاه و اقتصاد اعتدال، مدل بانک جهانی و تئوریهای مختلف که کشور با آن اداره شده است.در واقع همه این تئوریها با سعی و خطا بوده و نهایتا با نکات مثبت، منفی، فرصتها و تهدیدهایی به این نتیجه رسیدهایم که نسخه عملیاتی برای اداره کشور در حوزه اقتصاد که اصول کلی آن در 24 ماده است از جانب رهبری به عنوان اصول حاکم بر اقتصاد مطرح و در مجلس تصویب و ابلاغ شد.بنابراین، این سند، یک سند پرهزینه ای است که حاصل شده و 24 بند اصول حاکم بر اقتصاد است که مجلس برنامه ششم و قبلی را بر اساس آن در مصوبات مختلف و بودجه و برنامههای چند ساله و حتی آیین نامههای دولت همه در چارچوب اقتصاد مقاومتی انجام میشود.
اهداف اقتصاد مقاومتی مبتنی بر چیست؟
اقتصاد مقاومتی 24 بند دارد که هریک اهدافی را دنبال میکند. این اهداف مبتنی بر اهداف و چارچوبهای جمهوری اسلامی ایران است. یعنی بر 3 پایه استوار است. جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت بودن آن است که با جاهای دیگر متفاوت است. یعنی در هر حوزه ای باید طبق ضوابط کشور اسلامی خود عمل کنیم. یکی از اهداف اقتصاد مقاومتی تاب آوری در مقابل تهدیدهای بیرونی است. یعنی وقتی در جنگ اقتصادی هستیم طبق این اهداف در مقابل این تهدیدها مقاومت کنیم. نکته بعدی خودکفایی در کالاهای اساسی مثل گندم، روغن، و ... است که باید خودکفا می شدیم. نکته دیگر باید نفت از اقتصاد جدا میشد و قرار بود هزینههای جاری کشور از بودجه نفت جدا شود همچنین تولید صادرات محور باید داشته باشیم.
حرفهای شما کاملا صحیح است اما آیا فضا مستعد اجرای اقتصاد مقاومتی بوده است؟
آنچه که مهم است این است که هر تئوری، هر نظریهای و هر سیاست عملکردش مربوط است به فضایی که در آن انجام میشود. آن فضایی که اقتصاد مقاومتی باید در آن پیاده میشد، مواجه شد با یک فضای تهدیدی از بیرون که جنگ اقتصادی است. همچنین دولتی که میخواست این سند را اجرا کند ضمن اینکه مقدمات اولیه را فراهم کرد، یعنی هر یک از سازمانها، وزارتخانهها و نهادها در چارچوب اقتصاد مقاومتی برنامههای اجرایی را که باید پیاده کنند، تدوین کرده بودند و در جمع بندی دولت تحت عنوان نقشه راه از اقتصاد مقاومتی استفاده کرد و ساختار جمع بندی این کار را هم درست کرده اند. به گونهای که همه سازمانها حتی اتاق بازرگانی هم برنامههای اجرایی خود را تحت اقتصاد مقاومتی نوشتهاند. حتی در بودجهها، برنامه ششم و ... هر یک از این برنامهها اصول حاکم اقتصاد مقاومتی را به عنوان هدف آورده اند. یعنی از نظر ساختاری جزو اسناد اجرایی است.اما موضوعی که در فضای داخلی و خارجی ایجاد شده، این است که خط و مش دولت این بوده است که اگر بخواهیم اقتصاد مقاومتی و یا هر تئوری اقتصادی را پیاده کنیم قدم اول و مهم ترین فاکتور این است که باید روابط خارجی خود را حل کنیم.
یعنی مبنا براین بود که اگر اقتصاد مقاومتی اجرا شود باید رابطه با مجموعه نهادهای بین المللی حل و فصل شود تا دست از خصومت با ما بردارند. زیرا در فضای خصومتی امکان اجرای اقتصاد مقاومتی و یا امکان جلوگیری از تهدیدها نیست. بنابراین چند سال وقت گذاشتند تا برجام حل شود. اما در نهایت دیدیم که برجام نتیجه ای نداد و ترامپ همه چیز را بهم زد و همراهی اروپاییها را هم نداشتیم که در مجموع، ریل گذاری برجام جواب نداده است. بنابراین وقت زیادی صرف موضوعی شد که زمینه بیرونی آن تهدید بود و در داخل هم فضا به گونه ای بود که اگر برجام بشود، اجرای اقتصاد مقاومتی امکان پذیر است. در نتیجه وقتی شرط برجام محقق نشد، برنامههای اجرایی اقتصاد مقاومتی در مراحل ابتدایی کار باقی ماند. اما در عین حال اقتصاد ما در برابر همه تهدیدات تابآوری خوبی داشت و باوجود همه فشارهای انجام شده، اما نظام اقتصادی کشور بهم نریخته است.
در مورد خودکفایی کالاهای اساسی چطور؟
در برخی از سالها این خودکفایی انجام شد. اما امسال این کار صورت نگرفته است. در بحث دارو تقریبا خودکفا شده ایم. یعنی نیازهای دارویی خود را که جزو اهداف اقتصاد مقاومتی بود بالای 90درصد تولید
می کنیم. این که رویکرد به سمت توجه به رونق اقتصادی و خودکفایی داخلی و حمایت از صنایع داخلی باشد، حداقل در بیان و سیاستها اعمال شده ولی چقدر در عمل انجام شده، جای سئوال است.
نتیجه گیری منصفانه درخصوص اجرای اقتصاد مقاومتی چگونه است؟
از 24 بند اقتصاد مقاومتی بخواهیم سطح کمی و کیفی آن را در نظر بگیریم، منصفانه باید بگویم که به خیلی از موارد آن هنوز عمل نشده است. خیلی از بندهای اقتصاد مقاومتی به مرحله عملیات نرسیده است. منتهی چرا نشده، موضوعات مختلفی دارد که قبلا گفته ام. یعنی مسائل داخلی، خارجی و رویکرد تعاملات بین المللی یکسری از عللی است که مانع از رسیدن به اهداف اساسی اقتصاد مقاومتی شده است. اما یک دلیل عمده تر وجود دارد که هم مربوط به قبل و هم بعد از اقتصاد مقاومتی میشود و آن این است که به طور کلی اقتصاد هنوز که هنوز است در متن نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی جزو اولویت اول نیست. زیرا اولویت اول مسائل سیاسی است. یعنی مسائل اقتصادی ما تحت پوشش مسائل سیاسی برنامه ریزی و عملیاتی میشود.
سیطره سیاست بر اقتصاد از اول انقلاب در همه مراحل چه در مجلس و چه در دولت بوده است. در صورتی که آوردههای اقتصادی ما خیلی بیشتر از رقبای کشور است اما به دلیل این مسئله ریشه ای که ما تصمیم گیریهای حوزه اقتصاد را بر مبنای حوزه سیاست شکل میدهیم یعنی تاکنون اقتصاد سیاسی داشتهایم نه اقتصاد اقتصادی، باعث شده که این موارد مثبت پررنگ نشود. یعنی اقتصاد سیاسی ما دنبال رای، رئیس جمهوری،
نماینده مجلس و.... است.
پس گیر اقتصادی ما سر چیست؟
مسائل اقتصادی را که نمی توان پنهان کرد. در واقع این اقتصاد متناسب با شئونات ما نیست. جدای از مسائل بیرونی که به نظر من 30درصد بیشتر در این عدم موفقیت ما نقش ندارد، در حقیقت تدابیر، سیاستها و مدیریت اقتصادی ما مشکل دارد. ما هنوز در تجارت، صنعت، کشاورزی و ... یک استراتژی ثابت نداریم. ما هنوز یک قانون تجارت نداریم. مبنای قانون تجارت ما مربوط به سال 1335 است. 10 سال قانون تجارت در مجلس است، نتیجه آن چه شده؟ بنابراین برخی از رویکردها و تدابیر ما گیر دارد. اگر این نوع مسائل حل شود و اقتصاد از حاشیه به متن بیاید بسیاری از مشکلات اقتصادی قابل حل است. باوجود همه شعارها و سخنرانیها، اقتصاد کشور هنوز در حاشیه است.باید بدانیم که لازمه اقتصاد، عقل واحد است. فردی که میخواهد اقتصاد را اداره کند باید تمام توان، منابع، نیروی انسانی، طرح و برنامه همه و همه در یک جهت باشد. اگر مدیر بودجه یک حرفی بزند، طراح حرف دیگر بزند و هیأت مدیره نوع دیگری فکر کند، مثل ماشینی است که هر چرخ آن به یک جهت میرود و راننده هر چه گاز بدهد ماشین زودتر میترکد.آنچه که در اقتصاد لازم داریم وحدت ملی است. یعنی مردم، دولت، رسانهها، فعالان اقتصادی همه باید روی یک ریل حرکت کنند تا بهترین نتیجه حاصل شود. در فیزیک درس بردارها بود که اگر نیروها با هم در تضاد باشند خودشان همدیگر را از بین میبرند. باید همه در یک جهت باشند تا انرژی به هم اضافه کنند.حال اگر بنا باشد در یک موضوع اقتصادی مجلس چیزی بگوید و دولت چیز دیگری بگوید و فعالان اقتصادی به دنبال کار خودشان باشند و بانک مرکزی هم موضوع دیگری مطرح کند درست مثل ماشینی است که هر چه گاز بخورد، زودتر میترکد. هر اختلاف نظری که وجود دارد مشکلی نیست اما در مسئله اقتصاد باید همه مسائل سیاسی به کناری گذاشته شود و منافع ملی در اولویت باشد.
- مینا هرمزی - خبرنگار
- شماره 344 هفته نامه اطلاعات بورس - صفحه 14
نظر شما