نام حلما، از دهان خانواده راحله نمیافتاد. بعد از قتل راحله، داغ دختر جوانشان از یک سو و سرنوشت مبهم فرزند سه ساله خواهرشان از سوی دیگر، این خانواده را غمبار کرده بود.
برادر راحله برای پیدا کردن ردی از قاتل خواهرش و آغوش کشیدن دوباره خواهرزاده اش،شهر به شهر می گشت.
«شوهر خواهرم از اول هم با بچه دار شدن خواهرم مخالف بود.وقتی فهمید خواهرم باردار است می خواست با آزار دادن او بچه را از بین ببرد.حالا می ترسم که حلما را هم بکشد!»
این تنها چند جمله از درددل برادر جوان راحله است که از زمان قتل خواهرش با قصه دردناک او همراه بودم.از همان روزهایی که قاتل راحله یعنی شوهر او؛ با برادر راحله تماس گرفت و خبر قتل راحله را داد؛ برادر راحله و بقیه اعضای خانواده آرام و قرار نداشتند. فکر حلمای دو ساله یک لحظه از سر آنها خارج نمی شد.وقتی قاتل دستگیر شد و آنها فهمیدند که حلما را فروخته است؛ دنیا روی سرشان آوار شد.اما با کمک پلیس بالاخره دخترک دو ساله به آغوش خانواده بازگشت.
ماجرای قتل همسر در ویلای شخصی فومن چه بود؟
چند روزی بود که خانواده راحله از او بی خبر بودند.لابد با خودشان فکر می کردند که او همراه همسر و فرزندانش در ویلای شخصی شان در حسینکوه فومن،مشغول تفریح و استراحت است.
شاید خیالشان راحت بود از اینکه گمان می کردند راحله در آسایش و خوش گذرانی در کنار خانواده اش است.غافل از اینکه زن بی پناه به طرز فجیعی به دست شوهرش به قتل رسیده بود و جسدش در اتاق ویلای محل تفریحشان رها شده بود.
پنجم مهر ماه سال 99 بود که صدایی کوتاه برادر راحله را متوجه پیامک ارسالی کرد.پیام از سمت شوهرخواهرش ارسال شده بود:«برو خواهرت را از کف اتاق ویلا جمع کن.»
حسام سر در نمی آورد که این پیامک چه معنایی دارد.گیج و مبهوت بود و داشت معنا و مفهوم احتمالی این پیامک را در ذهن خودش حلاجی می کرد.
اما هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که دایی حسام با او تماس گرفت و گفت:«شوهر راحله با من تماس گرفته و گفته است که او را به قتل رسانده است.»
دایی راحله ماجرا را اینطور شرح داد:«آن روز شوهر راحله با من تماس گرفت و گفت با راحله بحثم شده است و به همراه بچه ها از ویلا خارج شده ام.اما موقعی که داشتم بیرون می آمدم حال راحله خوب نبود.
بعد از من خواست از تهران به شمال بروم و حال خواهرزاده ام را جویا شوم.»
دایی راحله از حرف های مبهم شوهر او سر در نمی آورد و نگران شده بود:«با دلواپسی از شوهر راحله خواستم واضح تر حرف بزند.او ابتدا گفت که بعد از بحث با خواهرزاده ام به او چاقو زده بوده است.گفت به بازویش چاقو زدم و فکر می کنم همان ضربه کاری باعث مرگش شد.گفتم مگر می شود با ضربه چاقو به بازو کسی بمیرد؟بالاخره لب باز کرد و گفت شالی دور گردنش انداختم و او را خفه کردم و جسدش را در اتاق ویلا رها کردم.»
با اعتراف هولناک قاتل بی رحم،خانواده راحله به همراه ماموران پلیس وارد ویلا شدند و جسد او را که با گذشت مدت زیادی از وقوع قتل متلاشی شده بود کشف کردند.
جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و مشخص شد لااقل 10 روز از به قتل رسیدنش می گذرد.
برادر راحله گفت:«وقتی جسد خواهرم را پیدا کردیم،دست و پای او بسته بود.»
دایی راحله در ادامه در مورد اختلاف زن جوان با شوهرش گفت:«همسر راحله دعانویس بود و از این طریق درآمد کسب می کرد.راحله همیشه با شغل شوهرش مشکل داشت.چون این شغل باعث می شد خانم های زیادی با شوهر راحله در تماس باشند و راحله از این موضوع ناراحت بود.حتی گاهی باعث می شد به همسرش شک داشته باشد.برای همین خیلی وقت ها کارشان به جر و بحث و دعوا می کشید.»
دایی راحله می گوید که زن جوان قبلا بارها با همسرش اختلاف پیدا کرده بود:«چند باری اختلاف راحله و شوهرش عمیق شده بود و شوهرش روی او دست بلند کرده بود.حتی در همان شهر فومن چند پرونده قضائی هم تشکیل داده بود.چند بار با وساطت بزرگترها سعی کردیم اختلاف آنها را حل کنیم.اما چند باری هم به راحله پیشنهاد دادیم که از شوهرش جدا شود.راحله قبول نمی کرد و می گفت که شوهرش را دوست دارد.»
قاتل راحله یک سال بعد از قتل همسر دستگیر شد
برادر راحله در آخرین گفتگو خبر از متواری شدن متهم را داد.او گفت:«شوهر خواهرم اصالتا کرمانشاهی بود.بعد از اینکه به ما اطلاع داد که خواهرم را کشته است،فرار کرد.هر قدر با او تماس گرفتیم گوشی را خاموش کرده بود.»
در حالی که احتمال فرار قاتل به سلیمانیه عراق داده می شد،ماموران پلیس با ردیابی توانستند بعد از گذشت حدد یازده ماه از قتل راحله؛قاتل او را دستگیر کنند.
برادر راحله در مورد دستگیری قاتل گفت:«متهم در کرمانشاه دستگیر شد و با توجه به اینکه حادثه در استان گیلان رخ داده بود به زندان رشت منتقل شد.او در همان بازجویی اول به قتل خواهرم اعتراف کرد و گفت که حلما را به یک خانواده فروخته است.بررسی های بعدی ما حاکی از این بود که او بابت فروش حلما صد میلیون تومان پول گرفته بود.»
معمای سرنوشت حلما بعد از قتل همسر گشوده شد
برادر راحله در آخر به رکنا گفت:«متهم در بازجویی ها نشانی فردی را که حلما را به او فروخته بود به ما داد و با تلاش پلیس موفق شدیم حلما را پیدا کنیم.یک سال در دوری از فرزند خواهرم روزهای خیلی سختی داشتیم.حالا یک روز است که حلما را برگرداندیم.خواهر من وقتی زنده بود از فرزند شوهرش که حاصل ازدواج اولش بود هم نگهداری می کرد.خیلی دردناک بود که بعد از مرگ او فرزندش فروخته شد و می دانم تمام مادران این سرزمین می دانند که مادر من چه زجری می کشد از قتل دخترش و تصور فروش نوه اش!حلما با زبان کودکانه اش برای ما تعریف کرد که پدرش،راحله را خفه کرد.شوهرخواهرم جلوی چشم حلما،راحله را به قتل رسانده بود.ما می خواهیم شوهر راحله بابت قتل و فروش کودک به اشد مجازات برسد.»
نظر شما