در سال ۱۳۹۹ همزمان با رونق بازار بسیاری از شرکتهای خصوصی و همچنین شرکتهای وابسته به نهادهای عمومی پذیرش و تعداد زیادی هم از اواخر ۱۳۹۹ تا اواسط ۱۴۰۰ در بازار سرمایه درج شدند اما به دلیل رکود بازار که از میانههای سال ۱۳۹۹، ترمز عرضههای اولیه کشیده شد، یکی از مسائل اصلی و دغدغه سهامداران خروج نقدینگی از بازار بود که البته مباحثی هم در مورد قیمتگذاری عرضه اولیه سهام وجود داشت.
درمورد روشهای عرضه اولیه در یک دهه اخیر پیشرفت قابل توجهی داشتهایم، در زمانی معاملهگران و کارگزاریها عرضههای اولیه را خریداری و تخصیص میدادند. این موضوع رانت بزرگی در بازار سرمایه بود و سهامداران حقیقی و خرد از بازده عرضههای اولیه منتفع نمیشدند اما با تغییر روش به بوک بیلدینگ که روشی منصفانهتر است (هرچند با نمونه واقعی در دنیا تفاوت ساختاری دارد) حضور و استقبال سهامداران حقیقی و خرد را دیدیم و آنها نیز از سود عرضههای اولیه منتفع شدند و رانت هم از بین رفت. موضوع دیگر اینکه، اگر حجم بالایی شرکت در اواخر بهار و اوایل تابستان ۱۳۹۹ عرضه میشدند، شاهد شکلگیری چنین حبابی نبودیم. باید دید چرا پذیرش شرکتها کند است و بسیاری از شرکتهای پذیرش شده، نتوانستند عرضه اولیه داشته باشند. مهمترین مسأله به حجم و نحوه مقررات مربوط است.
فرآیند در سمت پذیرش نیازمند تنقیح قوانین و تسریع و تسهیل است یعنی ضرورت دارد شرکتها در بازه زمانی بسیار سریع و کوتاه بتوانند پذیرش، آماده و عرضه شوند. در حال حاضر بورسها، سازمان بورس، سازمان ثبت، ارزش گذاران (کارشناس رسمی و مشاوران ارزش گذاری دارای مجوز از سازمان بورس)، متعهد خرید و کارگزار و مشاور پذیرش درگیر فرآیند هستند. چابکسازی باید به صورت اصلاح فرآیندها صورت بگیرد البته در دستورالعملهای جدید فرآیند عرضه نسبت به قبل پیچیدهتر و با ارکان بیشتر شده است درنتیجه انگیزههای شرکتها برای پذیرش کم و به همین تبع عرضههای با قیمت ارزان و مناسب هم کاهش پیدا کردهاند.
یکی از مهمترین موضوعات در عرضههای اولیه این است که باید حداقل ۱۰ درصد عرضه شود. در شرکتهای متوسط و بزرگ، حجم عرضه اولیه رقم قابل توجهی است و بنابراین نقدینگی بسیاری از بازار خارج میشود که مورد انتقاد سهامداران و سرمایهگذاران قرار گرفته است.
راهکاری که میتواند برای کاهش صفها عرضه و تسهیل فرآیندها وجود داشته باشد در دو بخش قابل طراحی است؛ اولین بخش مقرراتزدایی در پذیرش است و اینکه مراحل متمرکز شود یعنی بخشی از فرآیندها در سازمان بورس و بخشی دیگر در شرکت بورس و فرابورس صورت میگیرد که ادغام این فرآیندها یا حذف یکی از دو رکن میتواند مشکل گشا باشد. مسئله بعدی قیمتگذاری، فرآیندهای آن و همچنین تعهدات خرید و ... است که این مسئله هم به تسهیل نیاز دارد و راهکار هم اینکه عرضه اولیه از سمت عدد مشخص به میزان خرید تغییر پیدا کند، یعنی هر میزان سهام خریداری شد بر آن اساس عرضه صورت گیرد. خرید براساس تعداد یا رقم مشخص باشد. الزام عرضه اولیه ۵ یا ۱۰ درصد سهام شرکتها شود تا قابلیت عرضههای بیشتر وجود داشته باشد و برخی از ارکان مانند متعهد خرید حذف و هزینههای عرضه اولیه برای ناشران کمتر شود. باید عرضههای اولیه را کوچک کنیم تا نقدینگی کمتری از بازار خارج شود. شرکتها و ناشران جدید بتوانند وارد شوند، مردم هم درصورت تمایل سرمایهگذاری و از سود عرضه اولیه منتفع شوند و همچنین شرکتهای پذیرش شده در صف عرضه معطل نمانند و از پیچیدگیهای فرآیندهای آن بهطور قابل توجهی کاسته شود در نتیجه این عدد میتواند برای شرکتهای بزرگ حتی تا پایینتر از یک درصد هم کاهش پیدا کند البته این موضوع در دهه ۸۰ هم وجود داشته و عرضههای پایین یک درصد هم داشتیم.
- سید فرهنگ حسینی - مدیرعامل گروه صنعتی و معدنی امیر
نظر شما