به گزارش صدای بورس بار سنگین تسهیلات تکلیفی این روزها بر دوش بانکها سنگینی میکند بهگونهای که به گفته حجتاله صیدی، مدیر عامل سابق بانک صادرات ایران، این تسهیلات اغلب از توان نقدی بانکها فراتر است و نه تنها باعث اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی شده بلکه ساختار نقدینگی بانکها را نیز بهم میزند. او در گفتوگو با هفتهنامه اطلاعات بورس هرچند، این تسهیلات را برای کشور ضروری میداند اما تاکید دارد: بانکها اگر نتوانند نقدینگی خود را مدیریت کنند و بیش ازتوان خود اقدام به پرداخت تسهیلات تکلیفی کنند، علاوه بر مشکل نقدینگی، زیانده خواهند شد. صیدی در عین حال، تنها راه خروج بانکها از زیان را اصلاح ساختار مالی میداند و در بخش دیگری از این گفتوگو ضمن ارزیابی از وضعیت نظام بانکی، نگاهی نیز به چالشهای این سیستم دارد.
* توجه به حجم بالای زیان بانکهای دولتی و خصوصی ارزیابی شما از وضعیت صنعت بانکی چیست؟
در هردو بخش هم بانک سودده داریم، هم زیانده. در حال حاضر بانکهای بزرگی همچون ملت ، صادرات ایران و تجارت دارای سود انباشته هستند. برخی از بانکهای خصوصی نیز سودآورند. بانکهایی را نیز در هر دو بخش داریم که زیانهای سنگین و وضعیت نگران کنندهای دارند.
* به طور کلی دلایل زیاندهی بانکهای خصوصی و بعضا دولتی چیست؟
در بانکداری چند عامل بر نرخ سود بانکها موثر است که یکی از آنها بهای تمام شده پول است. بانکها زمانی که دچار مشکل نقدینگی میشوند از یک طرف، با قیمت بالا اقدام به جذب سپرده میکنند که گاهی از نرخهای تعیین شده توسط شورای پول و اعتبار نیز بیشتر میشود وهمین عامل بهای تمام شده پول را افزایش میدهد و از طرف دیگر در صورت اعطای تسهیلات، بانکها موظف به رعایت نرخها هستند اما فاصله بین نرخ سود تسهیلات و نرخ جذب سپرده گاهی نمیتواند پوشش هزینههای بانک را بدهد.مخصوصا اگر بانکها اضافهبرداشت داشته باشند و از بازار بین بانکی استقراض کنند دراین صورت هزینههای سیستم بانکی افزایش مییابد. از طرف دیگر مطالبات معوق نیز منجر به افزایش هزینههای مشکوکالوصول میشود؛ این موارد در مجموع منجر به زیاندهی بانکها شده است.
* شما عنوان کردید که برخی از بانکهای دولتی از زیان خارج شدند. اینها کدام بانکها هستند؟
سه بانک بزرگ اصل ۴۴ در بورس از جمله صادرات، ملت و تجارت در این سالها از زیاندهی خارج و وارد منطقه سود شدهاند به طوریکه هر سه بانک در حال حاضر هم دارای سود انباشته و هم سود تقسیمی هستند. البته بحث مهمی که مطرح میشود این است که ارزش دارایی بانکها مهمتر از سود آنهاست. بانکها هم دارایی فیزیکی وهم دارایی نرمافزاری با ارزش دراختیار دارند ضمناینکه شبکه مشتریان و تعداد حسابها و حجم کارتهای منتشر شده به ارزش بانک اضافه میکند. بنابراین به نظر میرسد بانکهای بزرگ کشور با مشکل ویژهای روبهرو نباشند اما طبیعتا بانکهایی که زیان انباشته بسیار زیادی دارند، باید هر چه زودتر اقدام به اصلاح ساختار مالی کنند که کار دشواری است.
* مهم ترین راهکاری که میتواند بانکها را از زیان خارج کند، از نگاه شما چیست؟
تنها راه خروج بانکها از زیان اصلاح ساختار مالی است. به بیان دیگر بانکها برای جلوگیری از زیان باید چند کار انجام دهند؛ اول اینکه بهای تمام شده پول را کاهش دهند. دوم به تسهیلاتشان تنوع بخشند.یکی دیگر از نکات اثرگذار بحث درآمدهای کارمزدی است . هر چه قدر تعداد مشتریان بانکها افزایشی باشد و بانکها بتوانند عملیات بانکی بیشتری همچون عملیات نقل و انتقال وجوه و صدور حوالهجات و ضمانتنامه انجام دهند، طبعا درآمدهایشان افزایش مییابد.عامل دیگر، پوزیشن ارزی بانکها است؛ هر چه بانکها از وضعیت ارزی خوبی برخوردار باشند، سودآوری آنها نیز بیشتر میشود. اخیرا با توجه به اعلام نرخهای جدید تسعیر ارز از سوی بانک مرکزی، این اقدام برای بانکهایی که پوزیشن منفی دارند به شدت اثر منفی و برای بانکهایی که پوزیشن مثبت ارزی دارند، طبعا سودآورخواهد بود.
* از تغییرات نرخ تسعیر ارز گفتید.این تغییرات چه تاثیرات منفی برجای دارد؟
بانکی که پوزیشن منفی داشته باشد یعنی بیشتر از طلبی که به صورت ارزی دارد، بدهی ارزی داشته باشد. معمولا بانکهایی دچار چنین مشکلی میشوند که ارز را تبدیل به ریال کرده و آن را خرج میکنند.علاوه براین؛ طلبهای ارزی دریافتی از مردم و تسهیلات گیرندگان کمتر از بدهی ارزی خواهد بود و در این صورت بانک از این منظر کاملا زیانده است اما اگر پوزیشن بانکها مثبت باشد و طلب ارزی آن بیشتر از بدهی ارزی باشد هر چه نرخ تسعیرارز بالاتر برود، سود بانکها نیز افزایش مییابد که البته سود با کیفیت و قابل تقسیمی نیست.
* بنگاهداری بانکها یکی از مسائلی است که از گذشته مطرح بوده و تا کنون نه تنها بانکها از بنگاهداری دست برنداشتهاند بلکه بیش از پیش به این سمت حرکت کردهاند. به اعتقاد شما، چرا بانکها دست از بنگاهداری برنمیدارند؟
بانکها نمیتوانند دست از بنگاهداری به معنای خاص آن دست بردارند. البته بنگاهداری دو معنا دارد؛ اینکه بانک مرتبا بنگاه خریداری و به اداره آن بپردازد، اشتباه است اما بانکها چه بخواهند و چه نخواهند به دو دلیل وارد بنگاهداری میشوند؛ اول برای مشارکت در طرحهای بزرگ و نبود اطمینان برای اتمام پروژه و تامین مالی آنها. دراین شرایط سیستم بانکی مجبور است به عنوان مثال؛ ۲۰ تا ۳۰ درصد وارد طرحهای فولادی و پتروشیمی شود البته بانک باید تلاش کند بعد از بهرهبرداری طرح از آن خارج شود. این موضوع باعث میشود بانکها برای تامین مالی پروژهها وارد مشارکت در بنگاه شوند. عامل دوم این است که بانکها سهام بنگاه را به عنوان وثیقه برمیدارند و زمانی که بدهی بازپرداخت نمیشود، سهام بنگاه را تملک میکند و بنگاهدار میشود بنابراین بانکها نمیتوانند از بنگاهداری کنار بروند. به عبارت دیگر، بانکها نباید به دنبال تاسیس بنگاه بروند و باید بنگاههایی را که تملک و مشارکت کردند در کوتاهترین زمان ممکن به فروش برسانند. یکی از راهکارها در شرایط فعلی بورسی کردن بنگاههاست. چرا که شرایط اقتصادی بهگونهای است که برخی مواقع خریداری برای سهام سنگین وجود ندارد بنابراین بهترین راه حل عرضه سهام از طریق بورس است.
* بورسی کردن بنگاهها در کدام بانکها انجام شده است؟
بسیاری از بانکها این کار را کردهاند، از جمله سهام گروه مالی سپهر صادرات ایران که سهام اکثر بنگاهها را دراختیار داشت، در بورس عرضه شد و شرکتهایش نیز به مرور وارد بورس شد. گروههای مالی بانکهای دیگر نیز با توجه به سلیقه و موقعیت وتوان بنگاه میتوانند بورسی شوند.
* دراینصورت میتوان امیدوار بود که بانکها از بنگاهداری خارج شوند؟
همینطور است. دراین صورت بانکها از بنگاهداری خارج شده و سهام به حداقل میرسد. البته دراین شرایط امکان دارد بانکها همچنان ۲۰ تا ۳۰درصد سهام دراختیار داشته باشند.
* مسئله دیگر، تسهیلات تکلیفی ازجمله وام ازدواج، باروری و ناباروری است که بر دوش بانکها گذاشته میشود. این موضوع چه چالشهایی را متوجه سیستم بانکی میکند؟
وام ازدواج و باروری کوچکترین تسهیلات تکلیفی است که بر بانکها تحمیل میشود.اما خرید تضمینی گندم ، مسکن، سیل ، زلزله و پشتیبانی امور دام برای واردات نهادههای دامی و کشاورزی ارقام سنگینتری دارد. این نوع تسهیلات اغلب از توان نقدی بانکها فراتر است و باعث میشود برخی بانکها از بانک مرکزی اضافه برداشت کنند که دراین صورت هم ساختار نقدینگی بانک بهم میخورد و هم بهای تمام شده پول افزایش مییابد. اما از طرف دیگر کشور به این تسهیلات احتیاج دارد. به عنوان مثال؛ جوانان برای ازدواج واجارهنشینان برای ودیعه مسکن نیاز به وام دارند. البته وام کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا را نیز باید به این تسهیلات اضافه کرد.
* پس به نوعی میتوان گفت این تسهیلات تاثیرات نامطلوبی برسیستم بانکی میگذارد.
از نظر نقدینگی همینطور است. بانک اگر نتواند نقدینگی خود را مدیریت کند وبیش ازتوان خود اقدام به پرداخت تسهیلات تکلیفی کند،هم دچار مشکل نقدینگی میشود و هم بانک را زیانده میکند .همچنین این اقدام باعث اضافه برداشت بانکها میشود.
* برخی خبرها حاکی از ورشکستگی سیستم بانکی است. به نظر شما اصلا میتوان گفت بانکها ورشکسته میشوند؟
ورشکستگی اصطلاحی فنی است و شرایط ویژهای دارد. اعتقاد ندارم هیچ بانکی ورشکسته است. اما براساس ماده ۱۴۱ قانون تجارت، اگر زیان انباشته هر بنگاهی به نصف سرمایه برسد، مشمول ماده ۱۴۱ خواهد بود و باید با دعوت فوری از مجمع برای خروج ازشمولیت این ماده تصمیمگیری شود. به عنوان مثال؛ درچنین شرایطی بانک یا باید سرمایه خود را کاهش دهد که دراین صورت قدرت مانور بانک کم میشود. یا اینکه بانک به قدری افزایش سرمایه دهد که زیان به چیزی مثلاً یک دهم سرمایه بانک برسد یا کلاً صفر شود. البته در شرایط خاص میتوان اقدام به انحلال بانک کرد.
* بنا به چه دلایلی معتقدید بانکها مشمول ورشکستگی نیستند؟
بانکها به دلیل ارزش داراییها و شعبی که دارند مشمول ورشکستگی تلقی نمیشوند اما برخی از بانکهای دولتی نیز مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت شده و اقدام خاصی نیز برای خروج از این شرایط نکردهاند.
* هماکنون چند بانک به چنین وضعیتی دچار هستند؟
ورشکستگی به صورت ساده به این معنا است که جمع دارایی بانک کمتر از بدهیهایش باشد.اما در ترازنامه بانکها زیان نشان میدهد بنابراین شمولیت ماده ۱۴۱ قانون تجارت باید تدبیری دراین باره بیندیشند.هماکنون نیز رقم زیان انباشته بانک ملی ، بانک سرمایه و آینده بسیار بالا و نگرانکننده است.
* برای رفع این مشکل چه باید کرد؟
اصلاح ساختار مالی تنها راه پیش روی بانکها برای جلوگیری از ورشکستگی است که در بانک صادرات ایران انجام شد و براین اساس ، بانک از زیان خارج و با سود انباشته همراه شد.
* یکی از موضوعاتی که اخیرا سروصدای زیادی هم به پا کرد، بحث مالیات از سپرده اشخاص حقوقی بود. به نظر شما این موضوع در صورتیکه عملیاتی شود میتواند سرمایهها را از سیستم بانکی خارج و به سایر بازارها سوق دهد؟
ببینید! پول از سیستم بانکی خارج نمیشود چرا که جای پول درسیستم بانکی است و تنها از بانکی به بانک دیگر منتقل میشود اما به طور کلی مالیات از سپرده اشخاص حقوقی که به پیشنهاد دولت در قانون در بودجه وارد شد، اقدام مناسبی نبود. فرض کنید سپردهگذاران بانکی با سرمایههای خود سکه و دلار خریداری کنند در این حالت نیز نقدینگی آنها وارد سیستم بانکی میشود اما این اقدام باعث آشفتگی تخصیص میشود چرا که امکان دارد حقوقیها به اسم افراد حقیقی حساب بازکنند که این اتفاق نبود شفافیت را افزایش میدهد.
* هماکنون بازارهای مالی از جمله سرمایه، مسکن وسایر بازارهای مالی شرایط خوبی ندارند. با توجه به این موضوع، مقصد بعدی نقدینگی به کدام سو خواهد بود؟
سود بانکی و اوراقی که بانکها منتشر میکنند کم اما تضمین شده است بنابراین ممکن است در شرایطی که نوسانات زیاد است و بازارها متعادل نیستند افراد برای فرار از ریسک به سیستم بانکی روی آورند و سپردههایشان را افزایش دهند اما بازارهای دیگر چون ملک، طلا و دلار نیز به دلیل نااطمینانی نسبت به آینده اقتصاد همچنان جذابیت خود را خواهند داشت.
* ارزیابیتان از وضعیت نرخ تورم و ارز تا پایان سال چیست؟
دراین باره دو سناریو با برجام و بدون برجام را باید در نظر گرفت؛ اگر برجام امضا و توافق به طور کامل انجام شود اثر روانی خواهد داشت اما اثر واقعی آن چند ماهی به طول میانجامد.هر چند ممکن است در کوتاه مدت وجوه ایران آزاد شود اما حتما باعث کاهش نسبی ونه چندان عجیب و غریب در قیمت ارز، طلا و سکه خواهد شد.چرا که عوامل داخلی اقتصاد اجازه نمیدهد نرخ ارز کاهش قابل توجهی داشته باشد اما امکان دارد در اثر اعلام این خبر نرخ ارز حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش یابد. اما اگر خبر خاصی نشود، همین مسیر ادامه مییابد و نرخ تورم باعث افزایش نرخ ارز میشود. اما اگر خبر رسمی شکست برجام اعلام شود و یا زمان مذاکرات طولانی شود و اتفاقی رخ ندهد، نرخ دلار و طلا افزایش قابل ملاحظهای خواهد داشت.
در مورد تورم نیز از آنجا که امسال کسری بودجه خواهیم داشت، به نظر میرسد نرخ تورم در محدوده فعلی کنترل شود. بنابراین بعید است این نرخ کاهش چشمگیری داشته باشد مگر اینکه برجام به نتیجه برسد و در اقتصاد اتفاقات خاصی رخ دهد اما درغیر این صورت نرخ تورم در همین میزان باقی خواهد ماند.
* شکاف نرخ ارز آزاد و نیمایی چه تاثیری برصنایع بورسی دارد؟
هماکنون نیز شکاف این دو نرخ تاثیر خود را برصنایع بورسی گذاشته است. اگراین صنایع بتوانند خارج از سامانه نیما معامله کنند ۲۰ تا ۳۰ درصد بیشتر درآمد ارزی کسب میکنند اما در سامانه نیما نزدیک ۲۰ تا ۳۰ درصد تفاوت وجود دارد. به نظر میرسد اگر این شکاف بیشتر شود سود شرکتها از سود واقعی کمتر خواهد شد. امیدوارم بتوانیم به سمت یک نرخ واحد بر اساس نظام شناور مدیریت شده برویم.
- هدیه محمودآبادی - خبــرنگار
نظر شما