نظام بانکی کشور در حال حاضر با بحرانهایی جدی مواجه است که از دو جنبه قابل بررسی است: یکی در حوزه نظام پولی و بانکی و دیگری در حوزه ساختارهای آن. در بخش اول، مشکلات ناشی از ناترازیهای شدید در بانکها قابل توجه است. این ناترازیها به دلایل مختلفی به وجود آمدهاند؛ یکی از دلایل اصلی، فشارهای تسهیلات تکلیفی است که از سوی دولت به بانکها تحمیل شده است. همچنین، ورود بانکها به حوزه سرمایهگذاری مستقیم منابعشان، که بسیاری از این سرمایهگذاریها بازدهی لازم را نداشتهاند، موجب شده که بانکها نتوانند ارزش داراییهای خود را متناسب با تورم حفظ کنند.
علاوه بر این، بخشی از منابع بانکها به شرکتهای وابسته به دولت یا نهادهای قدرت در حاکمیت اختصاص یافته که هنوز این منابع به بانکها بازنگشته است و به این ترتیب داراییها و منابع بانکها تحت تأثیر قرار گرفته است. در نتیجه، ناترازی شدیدی در بانکها شکل گرفته است.
اگر این ناترازیها دقیقاً در صورتهای مالی بانکها منعکس شود، با استانداردهای گزارشدهی موجود و مقایسه با استانداردهای فارکس، به وضوح مشاهده میشود که بسیاری از این بانکها به مرز ورشکستگی نزدیک شدهاند. بانکها بیشتر ظرفیتهای اعتباری خود را برای سرمایهگذاریها یا اعطای تسهیلات تخصیص دادهاند و سال به سال، اینها به صورت داراییهای حسابی در صورتهای مالی ثبت شدهاند، در حالی که بخش زیادی از این داراییها سالهاست که از بین رفته و دیگر قابل استفاده نیستند.
-
صابر شیبانی - اقتصاددان
- شماره ۵۷۴ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما