در خصوص حمایت از سهامداران خرد چند نکته وجود دارد و این است که اصولا سهامداران از نظر کمیت تعداد سهامی که در تملک به سه دسته تقسیم میشوند.
* سهامداران کنترلی: افرادی هستند که میتوانند اکثریت اعضای هیأت مدیره را انتخاب کنند و اقتدار کاملی در اداره شرکت دارند.
* سهامداران عمده: این افراد سهامدارانی هستند که امکان تعیین حداقل یک عضو هیأت مدیره را دارند و میتوانند در تصمیمات شرکت نقش ایفا کنند.
* سهامداران خرد: دسته سوم سهامداران خرد یا اقلیت و جزء هستند. البته در ادبیات حسابداری، سهامدار اقلیت بیشتر استفاده میشود ولی در بازارسرمایه سهامداران خرد، جزء یا حقیقی متداولتر است.
البته سهامداران از دو طریق در بازار ایفای نقش میکنند؛ ابتدا با انجام معاملات از طریق نهادهای مالی و سپس تصمیمگیری در شرکتها. در اعمال رای نسبت به دستور جلسات مجمع عمومی همه سهامداران از حق یکسانی برخوردارند اما آنچه آنان را متمایز میکند دموکراسی تعریف شده در قانون تجارت است که تصمیمات شامل انتخاب هیأت مدیره و بازرس تصویب حسابها و تقسیم سود را اکثریت میگیرند و این طبیعی و قانونی است که آرای سهامدار خرد به تصمیم منجر نشود. بنابراین اینکه تصور شود رای سهامدار خرد باید ملحوظ و اجرا شود؛ الزاما با قوانین تطبیق ندارد. بسیاری از سوء تفاهمات متاثر از عدم آگاهی از سازوکار حضور در محیط شرکت داری و بازار سرمایه پیش میآید در حالیکه سهامدار خرد باید از این ساختار آگاه باشد.
البته مجموع سهامداران خرد در مواقعی با برخورداری از سهم طلایی میتوانند در تصمیمات نقش تعیین کننده داشته باشند ولی در روال عادی، بنا نیست که سهامداران خرد مطابق سهامداران عمده و کنترلی تصمیم گیری کنند. اینجاست که در صورت عدم توجه به تمایز تعداد و ترکیب سهام فاصله انتظارات به وجود میآید. پس اگر این فاصله را کوتاه کنیم، از بروز اختلافات و ابهامات پیشگیری میشود.
همچنین بستر و محیط قانونی برای ارزیابی جایگاه سهامداران را به سه سطح میتوان تقسیم کرد؛ اول قانون تجارت سپس در بازار سرمایه قانون بازار اوراق بهادار و مقررات پایین دستی آن که البته بدلیل وفور مقررات و حجم گسترده آن خود از دلایل ضرورت تشکیل کانونهاست و نهایتا نظام حاکمیت شرکتی که در طی سالهای اخیر ادبیاتش نشر یافته و در بازار سرمایه از طریق سازمان بورس که مهمترین نهاد نظارت بر بازار سرمایه از جمله ناظر بر حقوق سهامداران جز است در قالب دستورالعمل تدوین و لازم الاجرا شده است. اساسا هدف نظام حاکمیت شرکتی ایجاد اطمینان از رعایت تساوی نسبی سهامداران، پیشگیری از تبعیض بین آنها، ایجاد شفافیت و پاسخگویی است که بر این اساس روابط و ساختارهای درونی شرکتها شامل اعمال رای سهامداران، صلاحیت، ترکیب و تعیین هیأت مدیره و مدیرعامل، معاملات اشخاص و نحوه رای گیری، انتخاب بازرس و... را تنظیم میکند و این یعنی آنچه برای سهامداران عمده و همچنین خرد اطمینان بخش است.
از آنجا که از ویژگیهای مهم نظام حاکمیت شرکتی لزوم یکپارچگی آن است به دلیل عدم اجرای کامل و تاکید بر جنبههای شکلی آن ضرورت حضور کانون و تشکلها را افزایش میدهد. نگرانی از نسبت به روابط و ساختارهای مد نظر کماکان وجود دارد. بنابراین مادام که سهامداران خرد به سطح مناسبی از آگاهی تخصصی نرسیده، حجم مقررات بازار سرمایه از حد تسلط عموم خارج است و نظام حاکمیت شرکتی بطور کامل و محتوایی مستقر نشده،که در این خصوص طرح تشکیل کانون سهامداران خرد امری قابل تأمل است.
- سعید جمشیدی فرد-رییس هیات مدیره مشاور سرمایه گذاری معیار
- شماره۳۲۸ هفته نامه اطلاعات بورس-صفحه۱۵
نظر شما