به عنوان یک دانشجوی اقتصاد، هرچه بیشتر در امر بررسی تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان پیش میروم، نیاز به یک برنامه راهبردی مدون، دقیق و از پیش اعلام شده را بیشتر احساس میکنم. نگاه سیستماتیک، هدفمند، برنامهریزی شده با سناریوهای مشخص در طراحی تحریمهای اقتصادی و عملیات پایش و تصحیح عملکرد آنان بدون یک برنامه راهبردی دقیق و با یک مرکزیت قوی و تیم کارشناسی با دانش به راحتی قابل کنترل نیست. به تازگی با مقالهای مواجه شدم که در سال 2012 دو تن از پژوهشگران ناظر به تحریمهای ایران و کره شمالی نگاشتهاند. آنان به نکاتی کلیدی اشاره دارند که این روزها توسط دولت ایالات متحده، نعل به نعل آن اجرا میشود. بد نیست با همگذاری به رئوس مطالب این مقاله داشته باشیم تا این نگاه را بهتر متوجه شویم:
1-تحریمها، به عنوان چکش و نه اهرم فشار مورد استفاده قرار میگیرند، چراکه باعث اختلال تولید در نظام اقتصادی کشورهای هدف میگردند. اما با وجود اثرات غیرقابل چشم پوشی آنها، نباید از نظر دور داشت هسته اقتصادی تحریمها، به تنهایی قادر به تأمین اهداف تعیین شده نمیباشد.
2-برای بررسی میزان موفقیت یک سیاست تحریمی، نباید به گستردگی و میزان اثربخشی آن در فلج کردن اقتصاد کشور هدف توجه شود بلکه باید به میزان تغییر رفتار دولت هدف نظر افکند. به عبارت دیگر تحریم اقتصادی به تنهایی سهم اندکی در تغییر رفتار دولتها دارد.
3-فشار اقتصادی تنها یک قطعه از پازل طراحی شده علیه کشور هدف است و باید به آن هزینه عدم انطباق با هنجارهای بینالمللی هم توجه کرد. اینکه کشوری در جامعه جهانی، منزوی باشد به خودی خود دارای اثرات به مراتب زیادی است. بنابراین آنان تاکید میکنند نباید بر غیرمفید بودن میزان اثرات تحریمهای اقتصادی تاکید کرد و در ملاحظات خود باید هزینههای فرصت و حضور در جامعه بینالملل را هم در نظر گرفت که اگر چنین نباشد دیپلماسی تضعیف شده و نظام کشور هدف به طرز غیرقابل باوری تقویت میشود.
4-تحریمها باید حالت انعطاف پذیر داشته باشند. برای کشور هدف باید محلی برای بازگشت باقی گذاشت. به عبارت دیگر هنگام طراحی تحریمها، وعدههایی را باید مطرح کرد که انگیزه برای عقب نشینی کشور هدف باقی بماند. آنان تصریح میکنند که ایجاد اجماع در دیدگاههای مختلف در کشور تحریم کننده، در بخشهای مختلف دولت، قوه مقننه، بخشهای نظامی و... برای تعیین و میزان این وعدهها کار بسیار سختی است.
5-در مسیر طراحی تحریمها، به دلیل ماهیت برخی اهداف، ناگزیر به طراحی تحریمهایی با چسبندگی بالا هستیم. باید در نظر داشت این بخش از تحریمها قابلیت مانور تاکتیکی سیاست ایالات متحده را کاهش میدهد و گاه گلوگاه تصمیمات اساسی میشود. از اینرو باید در خصوص به کارگیری این بخش، نهایت دقت و ملاحظه را اعمال کرد و برگرداندن آنها در برخی موارد اصولاً امکانپذیر نیست.
6-باید به رفتار دولت چین توجه ویژه نمود. به دلیل وجود دهها سال رفتار خصمانه و سردی بیش از حد روابط بین ایالات متحده و ایران وکره شمالی، کشور چین در بازار آنان حضور پررنگی یافته است. با توجه به موقعیت و شرایط اقتصادی ویژه این روزهای چین (سال 2012)، میتوان از او به عنوان دروازه اصلی تحریمهای مؤثر بر ایران یاد کرد. از اینرو لازم است حضور چین در بازار این کشورها را در بلندمدت تا حد امکان محدود و پرهزینه کرد و در این راستا باید برای چین به صورت اختصاصی برنامه ویژهای داشت. این برنامه باید بر روی کنترل صادرات و تلاش برای متوقف کردن تجارت با ایران و کره شمالی متمرکز باشد.
7-باید به صورت مستمر به بررسی تحریمها جهت اصلاح برنامه تحریمی و جلوگیری از عواقب ناخواسته آن پرداخت. با پایش مستمر و تصحیح مداوم برنامهها، اثربخشی برنامهها به نحو قابل توجهی ارتقاء خواهد یافت. در این بررسیها، علاوه بر موارد یاد شده، اثرات مختلف غیرعمدی هرگونه تحریم جدید نیز باید توسط سیاستگذاران مورد ارزیابی قرار گیرد. در این راستا باید توجه داشت که فشار اقتصادی منجر به قوت گرفتن گروههای تندرو در ایران و کره شمالی نگردد. چراکه فشارهای اقتصادی ممکن است به صورت سهوی موقعیت گروههای تندرو در تهران و پیونگ یانگ را تقویت کرده و احتمال اصلاحات سیاسی یا اقتصادی را در هر دو کشور کاهش دهد.
8-برنامه تحریمی بدون دیپلماسی، عملی بیهوده است. طرفداران اعمال فشارهای شدید با این استدلال که ایران و کره شمالی فقط به فشارهای شدید و خردکننده پاسخ میدهند، از پایه استدلالی منطقی قویای برخودار نیستند. آنان به تجربه بازگشتهای مهم دیپلماتیک در تاریخ مدرن، مانند گشودن بازارهای چین توجه ندارند و از قدرت و توانایی دیپلماسی فعال و تغییرات محیط بینالمللی که امکان تنظیم مجدد اولویتهای سیاست را فراهم میآورد، بیاطلاعند.
9-باید به رفتارهای دولت آمریکا و دروس تاریخی ناشی از آن رفتارها توجه ویژه شود. رهبری کره شمالی و ایران هرگز نمونههای تاریخی اخیر نظامها را که با تغییر سیاستها در ازای حذف تحریمها اعمال میشود، از نظر دور نخواهند داشت. رفتارهای دوگانه و متضاد ایالات متحده، در یک دهه اخیر از ملاحظات کلیدی در تصمیم گیریهای آنان خواهد بود. از اینرو دولتهای ایالات متحده باید به رفتارهای ناسازگار خود خاتمه دهند.
10-همراهی تحریمها و دیپلماسی مهم است. اجرای تحریمها بدون هماهنگی و همراهی بخشهای مختلف در داخل دولت در حوزههای مختلف اقتصادی، بانکی، سیاسی و نظامی و خارج آن از جمله بخش خصوصی امکانپذیر نخواهد بود. ایجاد هماهنگی بین نقشهای متقابل در تدوین و اجرای فشار اقتصادی از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. از سوی دیگر هماهنگی نزدیک میان این نهادها، با سیاستی که در سطوح بالای دولتی اداره میشود از اهمیت فوق العادهای برخودار است. و این مجموعه فعالیت بدون تلاشهای دیپلماتیک از جایگاه ضعیفی برخوردار است.
سخن نویسنده
تنها مروری سریع بر روی هریک از موارد یادشده در بالا، یادآور رفتارهای مختلف دولت فعلی ایالات متحده در مقاطع مختلف زمانی است. توییت «ایرانیها تاکنون در هیچ جنگی برنده نبودهاند اما در هیچ مذاکرهای هم شکست نخوردهاند» را باید در همراهی تحریم و دیپلماسی جستجو کرد. از سوی دیگر تحریم وزیر امور خارجه کشورمان را باید در دسته تحریمهایی با چسبندگی بالا ذکر کرد که بازگرداندن آن را باید پر هزینه تلقی کرد و شاید در راستای انزوای سیاسی کشورمان تلقی کرد.
غرض از بیان این مصادیق آن بود که به دولت خدمتگزار یادآوری شود، دشمنان این خاک، با نقشه و برنامه و استراتژی بلندمدت دست به تحریم اقتصادی کشورمان زدهاند و برای مقابله با آنان، دولت به عنوان سکاندار نظام، نیازمند داشتن استراتژی مشخص و برنامه مدون مقابله با تحریمهاست و اتخاذ تصمیمات غیرهماهنگ و تنها براساس مصلحت در کوتاهمدت راهگشای کشور در بلندمدت نیست. از اینرو مجدداً تاکید میگردد، شاید هزینه نداشتن برنامه راهبردی مقابله با تحریمها و وجود یک مرکزیت مشخص مقابله با تحریمها، به راحتی قابل جبران نباشد.
- محمدرضا اکبری جور-دانشجوی دکترای اقتصاد بین الملل
- شماره330 هفته نامه اطلاعات بورس-صفحه9
نظر شما