بخشی از سخت بودن تأمین مالی بخش خصوصی به بازارسرمایه مربوط میشود که در این زمینه سختگیریهایی مانند لزوم ضمانت برای انتشار در شرایطی که پیدا کردن ضامن راحت نیست که کار شرکتها را برای تأمین مالی بسیار دشوار و کلیت این فرایند را نیز با مشکل روبهرو میکند. البته که سختگیریها را نمیتوان بهطور کل محکوم کرد و باید از این منظر مشکل رابررسی کرده که تمام دشواریهای در این حوزه برای این است که نکول اتفاق نیفتد.
نکته اصلی که باید به آن اشاره جدی کنم اینکه تورمی که در این سالها تجربه کردیم و اکنون نیز به آن دچاریم و همچنین نوسانات نرخ ارز شرکتهای وارداتی شرایطی را ایجاد کرده که معادل ریالی مقدار مواد اولیه و قطعات دستگاههای تولید با این نرخ ارز، بسیار بالاست. ضمن اینکه برای برطرف کردن این مشکل شرکت مجبور است به سمت تأمین مالی برود. همانطور که همه میدانند فراهم کردن این نقدینگی برای شرکتها سخت است چراکه اگر برای تأمین مالی خود به سمت درهای بازار پول بروند با قفلی به نام محدودیت منابع روبهرو میشوند و وامی به آنها داده نمیشود تا بتوانند امور خود را بگذرانند و درچرخه تولید به حیات خود ادامه بدهند.
سمت دیگر دو راهی تأمین مالی نیز به بازار سرمایه میخورد که دریافت نقدینگی و پیش بردن پروژه در آنها مستلزم گذراندن مراحل سفت و سخت قانونی بسیاری است که در این کلام مجال پرداخت به آن نیست. ریشه و هسته اصلی تمامی مشکلات در حوزه تأمین مالی شرکتها اینکه حجم منابع مورد نیاز برای تأمین سرمایه در گردش آنها به قدری بزرگ شده که اجرایی کردن آن، چه در بازار پول و چه در بازار سرمایه با سختی اتفاق میافتد. شاید تلخ باشد اما برای رفع این چالش نمیتوان به سرعت راهکاری را به لحاظ فنی ارائه کرد و دولت و نهادهای نظارتی تنها میتوانند کمی شرایط را تسهیل کنند که به معنی کم شدن سختگیریها و رعایت حال شرکتها در حوزه نسبتهایی مثل نسبت مالکانه است. البته در این میان باید اشاره کرد که تأمین مالی از بازار علاوه بر سختیهای بروکراتیک، صرفه اقتصادی مطلوب را ندارد، ضمن آنکه به قدری نرخهای مؤثر بالاست که تبدیل به چالشی شده ؛ در حال حاضر نرخ مؤثر تأمین مالی برای شرکتها بالای ۴۰ درصد و بیشتر از آن است که (وابسته به اینکه شرکت چقدر معتبر است) و حال سوالی که همه کسانی که دغدغه تأمین مالی و توسعه را در کشور دارند باید این باشد که با این اعدادسودی هم برای شرکت باقی میماند؟
اگر بخواهیم انصاف را مدنظر قرار دهیم باید بگوییم که تأمین مالی از بازار سرمایه شاید بدیهایی داشته باشد امکانات مثبت بسیاری دارد که با نادیده گرفتن آنها گرهای از مشکلات شرکتها باز نمیشود. درست است که همواره و بهصورت اسمی نرخ تأمین مالی در بازار سرمایه مقداری از بازار پول بالاتر بوده اما تأمین مالی از بازار سرمایه در شرایطی که در کشور تأمین مالی مبتنی بر نیاز شرکتها در بازار پول اتفاق نمیافتد، جذاب است چراکه در بازار سرمایه این مسئله حل شده به عبارتی وقتی یک شرکت قصد دارد براساس پروژهها و نیازهای خود تأمین مالی انجام دهد، این امر در بازار سرمایه قابل انعطاف است؛ بهطور مثال میتوان اوراقی را انتخاب کرد که سررسید آن یک دو و حتی سه ساله باشد و شرکت آن را با نیازهایش منطبق کند اما در بازار پول چنین مزیتی برای تأمین مالی وجود ندارد. مزیت دیگر تأمین مالی از طریق بازار سرمایه این است که ظرفیت بسیاری از شرکتها در بازار پول پر شده و نمیتوانند تسهیلات دریافت کنند و در این زمان است که میتوانند از ظرفیتهای بازار سرمایه استفاده کنند.
-
حسین میری - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۷۷ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما